فایل های شماره ۲۱ ماهنامه بهشت پنهان برای چاپ ارسال شد. هرچند سه روز از ماه اسفند میگذرد در عین حال با هر تلاشی بود این شماره هم با زحمت و کمک دوستان عزیز جمع و جور شد و راهی چاپخانه
این شماره بهشت پنهان مزین است به ویژهنامه «یک حرف و دو حرف» به همت استاد عزیز آقای محمد تقی سبزواری. و لازم به ذکر است که همه زحمت آن از جمعآوری مطالب و گزارش و خبر تا تایپ و طراحی به دوش خودشان بوده است. که از این بابت شکر خداوند را به جا میآورم.
در این دو هفته، استراحت درست و حسابی نداشتهام. فشار کار باعث ناراحتیهای روحی روانی شدیدی برای من میشود که سعی میکنم با حضور در جمع دوستان نشریه و لذت بردن از آن محفل به تعادل برسم.
نشریه بهشت پنهان هشت صفحه بیش نیست ولی اگر خواسته باشد بدون فشار به یک نفر به کار خود ادامه دهد باید «سیستم» جامعی برای آن تعریف شود.
البته این موضوع را برای دوستان اهل درد عرض میکنم چرا که، کار نشریه در ایران نه تنها پول درش نیست بلکه کتک هم در آن پیدا میشود.
در ضمن هماهنگیهای آخر کار، به آقای نوحی گفتم «از بس پشت کامپیوتر نشستهام گردنم دارد میشکند» و گفت اگر «اینجا نشکند برایت میشکونند» که البته حرف دور از واقعیتی نیست.
در اینجا لازم میبینم دو موضوع را متذکر شوم:
۱- تعریف سیستم
اگر حقوق و وظایف تک تک اشخاص واضح و مشخص نباشد منشا نگرانیهای و دلخوریهای بعدی میشود.
به عنوان مثال اگر نشریه یک ستون را به عنوان ثابت برای شخصی مشخص میکند. در مقابل آن شخص هم میباید خود را موظف بداند تا راس تاریخ معین شده مطلب خود را ارائه دهد.
۲- کار محور به جای شخص محور (صحبتی با صاحب امیتاز و مدیر مسئول و سردبیر و دبیر اجرایی)
بیاییم در این مسیر پرنشیب و فراز چنانچه مشکل داشته و ادامه کار برایمان مقدور نیست خود را فدای کار کنیم و اجازه بدهیم این نوزاد ۲۱ماهه که با صرف هزینه و خون دل خوردن جمعی از دوستان به اینجا رسیده است به رشد و بالندگی خود ادامه دهد.
من الله توفیق
با سلام و عرض خسته نباشید.واقعا عرض می کنم کار پر مشقتی است که جنابعالی انجام می دهید.امیدوارم کم کاری های ما را حلال و در انجام مکانیزه کردن کارها بتوانیم جدی تر به جلو برویم.حقیر به نوبه خود آماده فدا کردن هستم
سلام و احترام
یکی از افتخارهای حقیر کار در کنار حضرتعالی است. امیدوارم بتوانیم با تعریف دقیقتری از مکانیزم این همکاری را ادامه دهیم.
سلام
خسته نباشید
همیشه کارهای سخت و غیرممکن به عهده گرفته ای و از پس آن به خوبی برآمده ای
اکنون:
ا- نشریه را به صورت ماهنامه و در قالب « مسؤلیتی که به عهده داری» ادامه بده.
۲- از تجربه سایر نشریات برای حل مشکلات استفاده کن.
۳- اگر از ابتدا سیستمی در کار نبوده و تاکنون با صرف هزینه و خون دل خوردن ادامه داده ای دیگر جای گله و شکایت نیست.
۴- شناخت و استفاده از پتانسیل های مادی و معنوی بومی کمک بزرگی به ادامه راه می کند. اگر چه باقی ماندن بر سر اصول ایجاب می کند هر دری زده نشود.
۵- چنانجه همراه با علاقه مندی و به عنوان شغل به کار « رسانه » ادامه می دهی٬ همکاری با چند نشریه که دارای وظایف و حقوق مشخص باشند ٬ توصیه می شود.
۶- با دوستانی که مسؤلیت های گوناگون و تعریف شده ای در نشریه دارند ، ضمن ادامه تعامل و با کما ل احترام، مسائل و مشکلات گذشته و آینده نشریه را بدون رودربایستی مطرح کن و در چارچوب اساس نامه و« مدت زمان مشخص» راه حل مشخصی را تعریف کرده و راه حل ها به صورت مشترک و با « تشریک مساعی همه » به مورد اجراء گذاشته شود.
۷- طی فراخون از افراد علاقه مند به همکاری با نشریه استفاده کن
۸- حتما راه های ذکر شده در بالا را مکرر تجربه کرده ای و نتیجه نگرفته ای، از یک مشاور حرفه ای رسانه استفاده کن.
مؤفق و سرافراز باشید
سلام و احترام
ضمن استفاده از راهنمایی حضرتعالی در یک مورد لازم به توضیح میبینم:
از اول هم سیستمی جدی در کار نبوده است و از گلهای که کردم عذرخواهی میکنم.
از راهنماییتان متشکرم
به امید دیدار
سختی و ارزش کار شما را می دانم . پاینده باشید .
متشکرم
سلام
متشکرم
گر چه باقی ماندن بر سر اصول ایجاب می کند هر دری زده نشود.
ولی شما هر دری را دارید می زنید ! پس حداقل خودتان را گول نزنید که گذشت زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد و آن وقت است که باید افسوس گذشته را بخورید!!!
پس خلایق خرج لایق
لایق شما همین افراد هستند .
امیدوارم گرفته باشی - افتاد؟؟؟
سلام
دوست عزیز
از نظرتون متشکرم
اما صحبت هایی هم دارم
من هم دری را می زنم. اعتقاد من احترام به همه گرایش ها و فکرهاست. البته در این مسیر نگاه ما به اصول است.
دوستان تا جایی که در اصول همکاری داشته باشند قدمشان روی چشم است.
یکی از اصول نگاه به همه فکرها در چارچوب قانون اساسی است. اما به نظر شما با این موضوع موافق نیستید.
در هر حال
در این مجموعه به روی شما باز است. شما را دوست می دارم. ولی در صورتی که با این اصل مجموعه کنار بیایید
من الله توفیق
خسته نباشید.
متشکرم
دوست عزیز جناب آقای رفیعی من فقط در جمله ای کوتاه ، خودمونی می تونم بگم که " مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد " کار کردن در رسانه با همه مشقات و زحماتی که داره وقتی بدونی که مخاطب و همکارانت به نوعی زحمات تو را ارج می گذارند و با نظریات و واکنش هاشون به تو پشت گرمی می دن حاضری یک تنه همه کارا را انجام بدی ولی وقتی مدیر و مسئول و مخاطب و همشهری و همکار و ... براشون توفیری نمی کنه که در مورد نیازشان بنویسی یا ننویسی بنابر این دیگه انگیزه ای نمی مونه که بخوای به کارت ادامه بدی . متاسفانه در کاشان ما چنین رفتاری حاکم است .
اگر کاری کنی می گن وظیفه اشه اگه هم نکنی ککشان نمی گزد اصلا عین خیالشون هم نیست ... حتی حاضر نیستن در مورد مطالب انتقادی واکنش نشون بدن و خودشون رو به کوچه علی چپ می زنن که مثلا ما نفهمیدیم .
حالا اول راه بهشت پنهانه این نشریه باید خودش رو برای کم محلی های همشهری ها و مدیران شهر آماده کنه .
دوست عزیز سلام
از این که محبت کردید و نظر گذاشتید متشکرم
با بخشی از صحبت هایی حضرتعالی موافقم و با بخشی دیگر خیر
اگر کسی بر سر ذوق نمی آید مقصر ما هستیم و نه دیگران. باید باهم صحبت کنیم و اشکال کار را پیدا کنیم و آن را رفع کنیم.
من در همه جلسات خدمت دوستان عرض می کنم که هنوز بهشت پنهان را یک نشریه نمی دانم. الان داریم دست گرمی کار می کنیم. هنوز وارد بازی نشده ایم. حال اگر چندتایی جلوی دکه می رود یا برای دوستان ارسال می کنیم به جهت گرفتن حداقل های واکنش هاست و نتیجه گیری از آن است.
در ارتباط با این پست عارضم من رویه مخفی کاری در هیچ کاری ندارم. در کارهای مختلفی تجربه دارم و از زمانی که با وبلاگ آشنا شده ام همه کارهای خود را انعکاس داده ام حتی زندگی شخصی
بنابراین از آن به عنون خسته شدن و نق زدن تعبیر نکیند. حتی ممکن است بعضی از دوستان بگویند مطرح کردن این موضوعات باعث شاد شدن بعضی دیگر از دوستا می شود.
چه عیبی دارد. یکی از نیت های من شاد کردن دوستان است.
ولی هدف در معرض دیدن بودن است.
شترسواری دولا دولا نداره.
یا باید وارد رسانه نشد و یا اگر می شوی هزینه های آن را با جان و دل خریدار باشیم.
صحبت بسیار است
انشاءالله حضوری
درود
درود بر شما
چرا مطالب مرا سانسور کردید و نمایش ندادید پس شما هم بعله!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
کدوم مطلب؟
دریغا تو را من چشم در راهم / پس کجایی ای بهشت پنهانم
خسته نباشید ........
مهم اینه که نشریه شماره به شماره در همه مراحل از تهیه مطلب و خبر و گزارش و مقاله تا تایپ و طراحی صفحات و چاپ و توزیع تازه و متنوع / جذاب و حرفه ای تر بشه که الحمدلله با بررسی شماره های گذشته این مهم رفته رفته به نتیجه مطلوب خواهد رسید . اما یک چیز را فراموش نفرمائید که مخاطب اگر بخواهد با نشریه ارتباطی برقرار کند باید با او خوش قولی کرد و در زمان مشخص با او ارتباط برقرار کرد . امروز ۸ اسفند است و هنوز از نشریه خبری نیست که حتما دلایلی دارد بهتر است در رفع این دلایل که در واقع اشکالات کار است اقدام کرد تا به جذابیت و تازه گی نشریه افزوده شود.
باز هم خسته نباشید ....
سلام و احترام
سعی بر آن است که این اشکال هایی که فرمودید رفع شود.
از نظرتون متشکرم
سلام.
فایلهای PDF مجله رو با میل نفرستادید هنوز؟
سلام
با عذرخواهی
در اولین فرصت ارسال می کنم
سلام ما کمک می کنیم همچنان بالنده باشد.
سلام
متشکرم
درود - بر هر دری که بزنیم حتما صاحب آن خانه صدای ما را میشنود حالا اگر پاسخ بدهد که نظر لطفش !! اگرنه ما را به سلامت !!
دوست بزرگوار راه پرفراز جمع آوری ُ ساماندهی و سازماندهی تا چاپ را مطبوعه ایی میفهمد که خدارا شکر کم نیستند .
ولی این را بدان که ما حصل همه این زحمات همان رضایت خلق ( .....) و خدا ست . پاینده باشی
سلام
یه خدا قوت درست و حسابی و آبدار! دلم واسه همه تنگ شده بود....
درسته که این کارا سخته.دردسرش زیاده.همه جوره ناراحتی و گرفتاری توش هس.محیط و بعضی بازخوردها ناراحت کننده و مایوس کنندس و.....اما با کمال اعتقاد و اطمینان میتوانی به آن افتخار کنی. میتوانید بگویید با هیچ. کوه ها را جابه جا کرده اید!
خدا قوت!
(گل)